کرونوس – دنیل دنت، فیلسوف مشهور نظریهی ذهن و خودآگاهی معتقد است بهترین روش برای فهم آگاهی و خودآگاهی انسان، ساختن آن است. ما کلیات این نظریهی دنت را در یک ویدئوی کوتاه شرح داده و روی یوتیوب و آپارات قرار دادیم. سریال وست ورلد که این روزها فصل دوم آن از شبکهی HBO در حال پخش است، به مسألهی هوش مصنوعی، شکلگیری آن در رباتها و گرههایی که در روند بروز آن ایجاد میگردد پرداخته است. این سریال آنقدر ما را هیجانزده کرد که نتوانستیم یک پست در وبلاگمان را به آن اختصاص ندهیم.
وستورلد در اصل نام یک فیلم با هنرنمایی یول برینر ساخت ۱۹۷۳ است. این فیلم که درست مانند سریال وستورلد دو ژانر وسترن و علمیتخیلی را با هم خلط کرده است داستان پارکی تفریحی است که برای افراد بسیار ثروتمند ساخته شده. در این پارک، رباتهای هوشمندی که از انسان قابل تشخیص نیستند از مهمانان ثروتمند میزبانی کرده و میهمانان اجازه دارند بدون هیچ ملاحظهی اخلاقی هر کاری که دوست دارند با این رباتها انجام بدهند. البته طولی نمیکشد که به دلیل برخی اشکالات فنی، کنترل این رباتها از دست مسئولین پارک خارج شده و … بقیهاش را خودتان باید ببینید!
ایدهی اصلی سریال وستورلد تا حد زیادی از این فیلم اقتباس شده است اما تم و پرسش اصلی (دستکم در فصل اول) این سریال نحوهی شکلگیری آگاهی در رباتها است. فصل اول این سریال تا حدی بر اساس نظریهی ذهن دوجایگاهی جولیان جینز استوار بود.
در فصل اول سریال، به دلیلی نامعلوم همهی رباتها از کنترل خارج میشوند. کمکم معلوم میشود که هوشیار شدن رباتها تنها به دلیل خللی در سیستمها نبوده بلکه توسط یکی از مدیران مجموعه به دقت برنامهریزی شده است. پرسشی که بیننده با آن مواجه میشود این است: آیا برای ایجاد آگاهی تفاوتی بین وجود یک خطای سیستمی و یک برنامهنویسی مخرب/روشنگر وجود دارد؟ آیا میتوانیم بگوییم آگاهی در انسان به دلیل یک جهش ژنتیکی به وجود آمد یا مجبوریم دست یک خالق هوشمند را در کار دخیل بدانیم؟
یکی از دلایلی که در فصل اول باعث شد رباتها به موجودیت و امیال خود آگاه شوند این بود که توانستند به دلیلی نامعلوم کمکم گذشته را به یاد بیاورند. آنان سپس با دیدن خود در گذشتهشان توانستند از سیستم تحلیلی که از قبل برای آنان طراحی شده بود استفاده کرده روابط موجود بین خاطرات گذشتهی خود را درک کنند. چیز زیادی طول نکشید که تعداد زیادی از رباتها – از جمله شخصیت اصلی داستان، «دلوروس» – به سادگی توانستند ارتباط منطقی بین حوادث گذشته را درک کرده و به ارتباط اجباریای که با میهمانان پارک وست ورلد دارند پی ببرند. تمایلات آنان خیلی زود شکل میگیرد. مثلاً دلوروس که قرار بود دختری زیبا و خجالتی باشد تصمیم میگیرد به عنوان یک مبارز بر دنیای خارج از پارک سلطه یابد و یکی دیگر از رباتها به دنبال پیدا کردن دخترش میرود. این ربات که «میو» نام دارد ربات مؤنثی است که بدون این که در واقع فرزندی به دنیا آورده باشد، پس از رسیدن به خودآگاهی در او حسی مادرانه شکل میگیرد که این موضوع خود یکی از کوچکترین پیچیدگیهای داستان است. دیگر این که سطح آگاهی در هر یک از رباتها به دلیل نامعلومی تفاوت دارد. آیا آگاهی در انسانها نیز چنین نیست؟ با این اوصاف اما تم انقلابی زنانه در این سریال بسیار پررنگ است.
وستورلد سریالی چندلایه است. همهی دیالوگها و صحنهها به دقت طوری طراحی شده که هر مخاطبی میتواند با پیشینهی فکری خودش درک نسبتاً متفاوتی از آن داشته باشد. برعکس بسیاری از سریالهای دیگر، محتوا در این مجموعهی تلویزیونی نقشی اساسی دارد به نحوی که تلقی کردن هر رویدادی به عنوان حاشیه تنها میتواند نوعی سادهانگاری به شمار رود. در نهایت تمام تمرکز مخاطب به این معطوف میشود که دریابد چرا رباتها به این آگاهی دست یافتند. این همان «پرسش سخت»ی است (Hard problem) که پژوهشگران فلسفهی ذهن به آن میپردازند. افرادی مثل دنیل دنت و دیوید چالمرز معتقدند انسان به زودی با استفاده از هوش مصنوعی و کامپیوترهای کوانتوم که قادرند هزاران بار سریعتر از کامپیوترهای معمولی کار کنند به نحوهی کارکرد ذهن انسان دست مییابد، اما همچنان با این پرسش سخت مواجه است: آگاهی چرا ایجاد شد؟ یک آزمون فکری حول این پرسش، بازی زندگی کانوی است که ما در ویدئوی دیگری به آن پرداخته بودیم.
یکی از قدیمیترین پاسخها به این پرسش از سوی نظریهی خلقتگرایی مطرح میشود. این ایده به این میپردازد که چیزی به نام خدا به دلایل خاصی موجب شکلگیری خودآگاهی و بقیهی چیزها شد. اما فلسفه کماکان با شکاکیتی مثالزدنی این پاسخ را به چالشی بنیادین کشیده و نظریهی تکامل را توجیه بهتری از نظریهی خلقت میشناسد. اما نظریهی تکامل داروین نیز در مورد چرایی شکلگیری خودآگاهی انسان دقیقاً در همان وضعیتی قرار دارد که دیگر نظریهها قرار دارند: آچمز.
هوش مصنوعی در پارک وستورلد قادر است رفتارهای غریزی مهمانان را مطالعه و از اطلاعات آن استفاده کند. درست مانند استفادهای که همین حالا هوش مصنوعی در فیسبوک و گوگل از اطلاعات ما میکند. توجیه این است: همهچیز برای رساندن انسان به جایگاه خدایان. اما در وستورلد خدایی وجود ندارد. میگویند طراح اصلی بازی نهایی سالها پیش و حتی پیش از هوشیار شدن رباتها مرده است و با این حال آگاهی رباتها هر روز پیشرفتهتر میشود. سرنوشت وستورلد معلوم نیست. این پارک درگیر جنگهای داخلی، بیثباتی سیاسی و تناقضات عمیق نژادی است و به نظر میرسد همهچیز فقط بدتر میشود.
یکی از تهیهکنندگان این سریال جاناتان نولان است که در کارنامهی خود سریال Person of Interest با موضوع هوش مصنوعی را دارد. اما چندگانگی داستان در وست ورلد با هیچ یک از کارهای قبلی نولان قابل مقایسه نیست. امیدواریم این سریال با همین قدرت پیش رفته و درگیر کلیشههای همیشگی و ضعیف هالیوود نشود. اپیزود هفتم این فصل ۱۳ خردادماه پخش میشود، اما برای کسانی که امکان دسترسی به شبکهی HBO را ندارند، راههای زیادی برای دانلود این مجموعه وجود دارد. یکی از سادهترین این راهها استفاده از نرمافزارهای تورنت است.