کرونوس – از نظر اجداد ما، نئاندرتالها در تختخواب – ببخشید در غار – بسیار حرفهای بودند. بر اساس مقالهی جدیدی که در Cell منتشر شده، نئاندرتالها و هومو سیپینها دستکم دو بار در ۱۰۰۰۰۰ سال گذشته با هم همآمیزی کرده و از این طریق ویروسها و همینطور ابزار ژنتیکی برای مقابله با ویروسها را به هم انتقال دادهاند. و سند اثبات این موضوع در ژنوم ما موجود است. حدود ۲ تا ۳ درصد از DNA انسانهای ساکن در جمعیتهای آسیایی و اروپایی به نئاندرتالها تعلق دارد.
انسانها بین ۵۰۰۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰۰ سال پیش از نئاندرتالها انشعاب کردند. اما ۴۰۰۰۰ سال پیش از این که آخرین نئاندرتال به طرز اسرارآمیزی از بین برود انسانها حداقل دو بار با آنها آمیزش داشتهاند. وقتی برای اولین بار این اتفاق افتاد، نئاندرتالها صدهاهزار سال بود که پایشان را از آفریقا بیرون گذاشته بودند و سیستم ایمنی بدنشان این امکان را یافته بود که نسبت به بیماریهای عفونی مقاومت کند. اگر انسانهای مدرن در معرض این ویروسها قرار نگرفته بودند، هنگام مهاجرت به اروپا و آسیا مشخصاً در مقابل بیماریهایی که به دلیل این ویروسها به وجود میآمد آسیبپذیر باقی میماندند. آنها به جای این که هزاران سال صبر کنند تا بدنشان نسبت به این ویروسها مقاوم شود، کاری را انجام دادند که هر موجود نسبتاً باهوشی انجام میدهد: «قرض گرفتن» روشهای دفاعی از نئاندرتالها از طریق جفتگیری.
پژوهشگران دانشگاه استنفورد این را یک مقولهی کلاسیک از مدل سم-پادزهر به شمار میآورند. در این مدل، انتقال ژن به شیوهای است که نئاندرتالها، بیماریهای عفونی (سم) و جعبهابزار ژنتیکی برای درمان آنها (پادزهر) را به انسانهای مدرن منتقل کردند.
دمیتری پتروف، بیولوژیست تکاملی از دانشگاه استنفورد در بیانیهای گفت: «تحقیقات ما نشان میدهد تعداد مشخصی از نمونههای ژنتیکی به جا مانده از نئاندرتالها به دلیل خیلی جالبی در ما پذیرفته شدهاند: به احتمال زیاد ژنهای نئاندرتال ما را در مقابل ویروسهایی که اجداد ما هنگام خروج از آفریقا با آنها مواجه شده بودند مقاوم کرد.»
محققان میگویند میتوان در میان ژنوم انسان به جستجو پرداخت و در آن شواهدی از بیماریهای باستانی به دست آورد، حتی اگر این ویروسها دیرزمانی باشد از میان رفته باشند.
نویسندگان مقاله همچنین آوردهاند: «البته در حالی که غنیشدگیای که ما به آن اشاره کردهایم به دقت مشخص و تبیین شده است، اما تنها نمایندهی یک رابطهی آماری میباشد. ما معتقدیم برای فهم تأثیر علی روابط بین میزبان ویروس و الگوهای یافتشدهی انتقال سازگارمند ژنی، به کار عملی بیشتری نیاز است.»