کرونوس – حدود صد سال پیش، گونهای از آنفولانزا جهان را لرزاند: آنفولانزای سال ۱۹۱۸. کمتر بیماری واگیرداری در تعداد قربانی از آنفولانزای ۱۹۱۸ پیشی گرفته است. گفته میشود این ویروس که به آنفولانزای اسپانیایی نیز معروف است جان ۵۰ میلیون انسان را گرفت. البته عدهای نیز معتقدند تعداد قربانیان این بلای طبیعی بالغ بر ۱۰۰ میلیون تن بوده است؛ تعدادی که خیلی خیلی بیشتر از قربانیان روزهای تاریک جنگ جهانی اول بود.
اما چه چیز باعث شد این شیوع این بیماری به چنان خشونت، وسعت و مرگباری باشد؟
زیرگروه H1N1 در ویروس آنفولانزای نوع A مسئول این شیوع گسترده محسوب میشود. از آن زمان، اعضای متفاوتی از زیرگروه H1N1 پدیدار شدهاند که در میان آنها میتوان به آنفولانزای خوکی سال ۲۰۰۹ اشاره کرد. با این حال شیوع هیچیک از این ویروسها به بزرگی آنفولانزای اسپانیایی نبود.
این آنفولانزا بر خلاف نامش احتمالاً در اسپانیا شکل نگرفته است. اسپانیا مانند بسیاری از دیگر کشورهای اروپا در خلال جنگ جهانی اول بیطرف بود. به همین دلیل سانسور اخبار در این کشور به اندازهی کشورهای درگیر جنگ نبود و رسانهها آزاد بودند همهی اخبار مربوط به بیماری را با جزئیات منتشر کنند. همین موضوع است که موجب میشود تصور کنیم شیوع این بیماری در اسپانیا آغاز شده؛ اما احتمال بیشتری دارد که سرچشمهی ویروس در جاهای دیگری از جمله انگلستان، فرانسه، چین یا ایالات متحده بوده باشد.
زمانبندی مناسب
زمانبندی (حداقل برای ویروس) بسیار مناسب بود. هیچ پاتوژن (عامل بیماریزا)یی نتوانسته بود به این سادگی بین شهرها، کشورها و قارهها حرکت کند. جنگ جهانی اول شاهد حرکت گستردهی تعداد زیادی سرباز در سراسر جهان بود. همچنین، سالهای آغازین قرن بیستم شاهد روند رو به رشد سفرهای بینقارهای و جهانی شدن بود. ارتباط ساکنان این سیاره با یکدیگر بیشتر میشد و در بیشتر مواقع هیچ ایمنی در برابر بیماریهایی که در کشورهای دیگر شایع بود وجود نداشت.
با این حال، پیشرفت علم و فناوری هنوز به همهی جنبههای زندگی رسوخ نکرده بود. هیچ واکسنی برای جلوگیری از عفونت آنفولانزا یا آنتیبیوتیک برای درمان عفونتهای ثانویه مانند ذاتالریه وجود نداشت. هیچ فرایند آزمایشگاهی برای شناسایی یا توصیف این ویروسها وجود نداشت و لذا دانش در مورد این ویروس اندک بود.
ویروس، قاتل حرفهای بود
در این زمان اتفاق مهم دیگری نیز رخ داد، هرچند در ابعادی کوچکتر. یک مطالعهی گسترده در سال ۲۰۱۴ به رهبری پروفسور مایکل وروبی نشان داد که ویروس آنفولانزای H1 تنها ۱۰ یا ۱۵ سال قبل از ۱۹۱۸ وارد جوامع انسانی شده است. سپس ناگهان اتفاق بزرگی رخ داد. در پاییز ۱۹۱۸ انگار ویروس موفق شده بود برای خودش از یک نوع ویروس آنفلوانزای مرغی مواد ژنتیکی انتخاب کند.
دیگر محققان معتقدند این موضوع به همراه جهشهای دیگر منجر به «توانایی آن در اتصال گیرندههای هوایی در انسان و به گمان، به دست آوردن قابلیت انتقال» شده است. دانشمندان هنوز دقیقاً نمیدانند چه چیز موجب شده است که ویروس قویتر، تهاجمیتر و زیرکتر شود.
Worobey توضیح داد: «به نظر میرسد این ایده بیاهمیت باشد، اما شاید حلقهی گمشدهی معما نیز همین باشد. به محض این که سرنخ پیدا شود، بسیاری از شواهد دیگر از سال ۱۹۱۸ جای خود را در داستان پیدا خواهند کرد.»
مرگ و میر به طرز دهشتناکی سریع بود: بسیاری از مردم در طول یک یا دو روز بیمار میشدند و میمردند. روایتی وجود دارد که در آن چهار زن یک روز عصر با هم ملاقات کرده و بدون مشکل جسمی تا اواخر شب با هم ورق بازی کردهاند، اما تا صبح سه نفر از آنان در اثر این بیماری جان خود را از دست دادند. کشتار سریع یک استراتژی بسیار بد برای ویروس بود چراکه این ویروس برای زنده ماندن، پخش شدن و پیشرفت به میزبانهای زنده احتیاج داشت. معمولاً بیشتر ویروسها با گذشت زمان تکامل مییابند، اما این تیره از ویروس H1N1 هنوز جوان و بیباک بود.
هیچکس جان سالم به در نبرد – نه پیر و نه جوان
گونهی ۱۹۱۸ بر خلاف آنفولانزاهای دیگری که به درجهی همهگیری رسیدند زیاد در انتخاب قربانیانش سختگیری به خرج نمیداد. همهگیریهای آنفولانزا عموماً کودکان و سالمندان را بیشتر تحت تأثیر قرار میداد؛ اما «آنفولانزای اسپانیایی» عمدتاً افراد جوان بین ۲۰ تا ۴۰ سال را مبتلا میکرد.
در حالی که هنوز مشخص نیست چرا جوانان و افراد تندرست بیشتر مبتلا شدند، به نظر میرسد این موضوع به گونههایی از آنفولانزا ارتباط داشته باشد که این افراد در کودکی و در زمانی که سیستم ایمنی بدن آنان در حال شکلگیری بوده به آن دچار شده بودند. بزرگسالان جوان در سال ۱۹۱۸ احتمالاً با ویروس آنفلوانزای H3N8 در تماس بودند که در دوران کودکی آنان بین سالهای ۱۸۸۹ و ۱۹۰۰ شایع بود. گفته میشود سیستم ایمنی بدن کسانی که در معرض آن ویروس قرار گرفته بودند، بعدها وقتی با H1N1 مواجه شد نتوانست با آن به درستی مقابله کند.
وروبی توضیح داد: «فردی که زرادخانهی بدنش علیه پروتئین H3 پادتن تولید میکرد هنگام مواجهه با ویروس آنفولانزایی که حاوی پروتئین H1 بود نمیتوانست واکنش درست نشان دهد. و ما معتقدیم که همین عدم تطابق ممکن است منجر به افزایش مرگومیر در گروه سنیای شود که در اواخر دهه ۲۰ زندگیشان در سال ۱۹۱۸ در معرض ویروس جدید قرار گرفته بودند.»