وقتی جیمز پارکینسون در سال ۱۸۱۷ در حال نوشتن اثر معروفش دربارهی بیماری پارکینسون بود، گمان میکرد این بیماری فقط موجب لرزش اندام بدن میشود. اما از دههی ۱۹۸۰ پزشکان کمکم متوجه شدند که دستکم یک سوم بیمارانی که پارکینسون را تجربه میکنند دچار توهمات میشوند. در این ویدیو به توهمات پارکینسون و صرع میپردازیم.
در بیماران پارکینسونی معمولاً یک مشکل اصلی تولید نشدن مقدار کافی دوپامین در مغز هست. به همین دلیل به این بیماران دارویی به نام لوودوپا (L-Dopa) داده میشود که باعث تولید دوپامین در مغز میشود.
پارکینسون شامل انواع مختلفی است و همیشه و صرفاً منجر به لرزش دست یا اندام بدن نمیشود. برای نمونه، در نوع شدیدی از پارکینسون که پس از جنگ جهانی اول شیوع پیدا کرد، افراد مبتلا ناگهان مثل مجسمه بیحرکت میشدند و بدن آنان خشک میشد. وقتی به این بیماران داروی لوودوپا داده میشد، آنان شروع به دیدن رؤیاهایی با وضوح بالا و گاهاً توهمات بصری میکردند.
با این حال تجربهی توهمات بصری و شنوایی افرادی که گونههای معمولی پارکینسون را تجربه میکنند، فقط ماهها یا سالها بعد از مصرف لوودوپا آشکار میشود. توهمات آنان گاهی از تصاویر هندسی فراتر نمیرود. توهمات بسیاری از این افراد بعد از کاهش تدریجی لوودوپا از بین میرود.
برداشت معمول از پارکینسون این است که این اختلال تنها اختلالی حرکتی هست. اما افرادی مبتلا به پارکینسون معمولاً با اختلالات خواب و دیگر اختلالات نیز مواجه میشوند. برخی از انواع پارکینسون دیر یا زود به بیماری زوال عقل یا دیمنشیا منجر میشوند و حتی در فقدان لوودوپا با توهمات بصری همراه هستند.
این تنها افراد مبتلا به پارکینسون نیستند که چنین توهماتی را تجربه میکنند. صرع، اختلال دیگریست که در گذشته به «بیماری مقدس» شناخته میشد و در همهی فرهنگها وجود دارد. این بیماری مشتمل بر دهها نوع مختلف است. این وضعیت با تخلیهی الکتریکی ناگهانی در مغز همراه است. در حملههای شدید صرع، بدن دستخوش تشنج شدید میشود، ماهیچهها منقبض میشوند، فرد ممکن است زبانش را گاز بگیرد و گاه از دهانش کف خارج میشود. در حملههای شدید، فرد پس از تجربهی این وضعیت بیهوش شده یا به اصطلاح غش میکند. به همین دلیل در فارسی به بیماری صرع غش هم میگویند.
صرع، پارکینسون و میگرن شباهتهای خاصی با هم دارند که باعث میشود گاهی به اشتباه از طرف پزشکها به جای هم تشخیص داده شوند. برای مثال خانمی که پزشکان مدتها بود در موردش تشخیص میگرن داده بودند، یک بار و طی سومین حملهی شدید صرع اشکال سیاهرنگی را معلق در هوا میدید که کمکم به تصویر انسانها تبدیل میشدند. پزشکان بعدها متوجه شدند که تشخیص میگرن در مورد این خانم اشتباه بوده و ایشان در واقع مبتلا به صرع بوده است.
توهمات بصری در بیماران صرعی گاهی بسیار پیچیده و غنی هستند. این بیماری با استفاده از دارو قابل کنترل بوده و در بسیاری مواقع با جراحی بخش خاصی از مغز قابل درمان است. با این حال ما هنوز از دلیل قطعی این بیماریها مطمئن نیستیم.
یکی از انواع خاص صرع، وضعیتی است که به آن حملهی خلسه (Ecstatic Seizure) میگویند. داستایوفسکی نویسندهی معروف روس در کودکی به این وضعیت دچار شده بود و در تعدادی از رمانهایش از جمله ابله و برادران کارامازوف توصیفاتی از آن دارد. افرادی که این نوع از صرع را تجربه میکنند، دچار انقباض عضلانی یا خارج شدن کف از دهان نمیشوند؛ بلکه صرفاً احساس شدید نزدیکی با خداوند یا ملکوت را تجربه میکنند. بدین ترتیب آنان در هنگام حمله ناگهان منقلب میشوند و حس میکنند خدا یا ملائکه در حال حرف زدن با آنان هستند. اکثر این افراد به شدت به حملات صرعشان علاقهمند میشوند و دوست دارند این حملات را بیشتر تجربه کنند. بسیاری از این افراد در ابتدا خداناباور هستند و با اولین حملهی خلسه، روحیهای روحانی پیدا میکنند. افراد زیادی بعد از این حمله ادعا کردهاند که مسیح هستند.
ویلیام جیمز روانشناس آمریکایی مینویسد گاهی اعتقاد راسخ یک فرد به ارتباط داشتن با خدا موجب جذب هزاران انسان به سمتش میشود. یک نمونهی جالب در این مورد که در جامعهی علمی بسیار مورد بحث قرار گرفته، مورد ژان دارک است. تا ۶۰۰ سال کسی نمیدانست چطور دختر یک کشاورز توانست رهبر جریانی شود که منجر به اخراج انگلیسیها از فرانسه شود. فرضیات اولیه در مورد ژان دارک این بود که ایشان بواقع با خدا در ارتباط بوده است. اما این فرضیات کمکم جای خود را به به فرضیات روانکاوانه و عصبشناسانه دادند. ما از شرح کتبی دادگاه ژان دارک و دورهی توانبخشیاش شواهدی مبنی بر احتمال ابتلای او به حملهی خلسه داریم. البته این نتایج به هیچ عنوان قطعی نیستند؛ اما پژوهشگران حدس میزنند ژان دارک دچار صرع لوب گیجگاهی بوده و هالههای خلسهای را تجربه میکرده است.
الیزابت فوت اسمیت و لیدیا بین طی مقالهای که در سال ۱۹۹۱ منتشر کردهاند به تفصیل در مورد این وضعیت ژان دارک نوشتهاند. اما بسیاری از عصبشناسان دیگر با این ادعا موافق نبوده و معتقدند شواهد تاریخی برای اثبات چنین چیزی کافی نیست.
در اپیزودهای بعدی باز هم به توهمات انسانی از منظر روانشناسی و عصبشناسی خواهیم پرداخت. برای دیدن دیگر ویدیوهای این مجموعه روی یوتیوب اینجا کلیک کند.