ممنوعیت ایجاد تغییرات ژنتیکی که منجر به تغییر روند تولید مثل میشوند به دلیل اکتشافات بزرگ اخیر در موضع ضعف قرار گرفتهاند و در صورتی که فوراً مورد بازبینی قرار نگیرند، حقوق بشر را در سطح جهانی به مخاطره میاندازند.
کرونوس – به نظر میرسد برخی از پیشرفتهای اخیر در ژنتیک مولکولی در جاهای زیادی به مسألهی حقوق بشر ارتباط پیدا میکند. ابزار ایجاد تغییرات ژنتیکی در سالهای اخیر، ارزانتر، دقیقتر و قابل استفادهتر شدهاند. اتفاقاتی که به نظر بسیار «دور از دسترس» یا «امکانناپذیر» به نظر میرسید، اکنون حی و حاضر است. یکی از این موارد، ایجاد تغییرات ژنتیکی در ارگانیسمهایی است که ژنها و ویژگیهای فرزندان ما را تغییر میدهند. از سال ۲۰۱۵، چندین گروه تحقیقاتی در چین، آمریکا و انگلستان به صورت مستقل گزارشهایی را ارائه دادهاند مبنی بر تلاشهایی که برای ایجاد تغییرات ژنتیکی در جنین در حال انجام است. چنین اخباری ما را در جایگاه تصمیمگیری قرار میدهد: آیا ایجاد تغییرات ژنتیکی در تولیدمثل، حقوق انسانی نسلهای آینده را به خطر نمیاندازد؟
ویرایش ژنها در ارگانیسمهای تولیدمثل مخاطرات اجتماعی زیادی به همراه دارد که از آن جملهاند مشکلات بالقوه در سلامت و استقلال نسلهای آینده، عمیق شدن تضادهای اجتماعی، و حتی ایجاد محملی برای شکلگیری نوعی «ابرانسان» که موجب پررنگ شدن تبعیض و تضاد میان طبقات انسانی میشود. مباحث و مناقشات دانشمندان و رسانههای حرفهای در اطراف این مسأله، عموماً از دید عموم اجتماع دور هستند و به نظر میرسد فعالان حقوق بشر میبایست صدای خود را به این مناقشات و مباحثات برسانند.
جهانی را تصور کنید که در آن والدین ثروتمند، برای فرزندانشان بروزرسانیهای ژنتیکی خریداری میکنند، جهانی که در آن آیندهی کودکان توسط ژنهایشان تعیین میشود و کودکانی که تازه به دنیا میآیند بر اساس شکلگیری ژنومشان «خوب» یا «بد» محسوب میشوند. این مسائل چه پیامدهایی برای حقوق بشر و حقوق کودکان در انتخاب آیندهشان خواهد داشت؟
لازم است اینجا به این نکته اشاره کنیم که منظور ما از تغییرات ژنتیکی در تولیدمثل، تغییراتی است که در DNA اسپرم، تخمک و جنین ایجاد میشود. تغییرات در ارگانیسمهای مربوط به تولیدمثل با تغییراتی که در درمان پزشکی وجود دارد و در آنها هیچ عضو یا ژن مربوط به تولیدمثل دخیل نیست، متفاوت است. در حالت اول تلاش میشود تغییرات در کودکانی که هنوز متولد نشدهاند ایجاد شود در حالی که در تغییرات ژنتیکی معمولی، انسانهای بیمار مورد تغییر ژنتیکی قرار میگیرند. در حالی که این حالت اخیر میتواند نوعی درمان معمولی به شمار آید، تغییرات مربوط به تولیدمثل انسانی را خلق میکنند که نه تنها خودش ساختار ژنتیکی متفاوتی دارد، بلکه آن را به فرزندانش نیز منتقل میکند.
درمان ژنی اگر امن، کارآمد و به راحتی در دسترس همگان باشد درافزودهی بسیار خوبی به طب مدرن است اما در مقابل تغییرات ژنتیکی پیش از تولد، کسی را درمان نمیکند. اگر هدف اصلی تغییرات ژنتیکی جلوگیری از انتقال بیماریها باشد، این کار کاملاً غیرضروری به نظر میرسد.
حدود بیست سال پیش موجی از نگرانی در مورد تغییرات ژنتیکی پیش از تولد حلقههای علمی و حقوقی را دربرگرفت. فیلم GATTACA که در سال ۱۹۹۷ ساخته شد، جامعهای بیمروت را نمایش میداد که در آن افراد با ژن بهتر بالاتر از افرادی بودند که ژن آنها ارتقا داده نشده بود. همچنین یک بیولوژیست مولکولی از دانشگاه پرینستون در حالی که غربالگری ژنتیکی را مورد نقد قرار میداد گفت: «خلاء عمیقی که اکنون میان فقیر و غنی وجود دارد ممکن است هر نسل عمیقتر شود تا جایی که دیگر میان این دو هیچ میراث مشترکی وجود نداشته باشد.»
شورای اروپای کنوانسیون حقوق بشر و زیستپزشکی اتحادیهی اروپا در سال ۱۹۹۷ (که به کنوانسیون اوویدو نیز معروف است) یک پیمان بینالمللی را تصویب کرد که در بند ۱۳ آن «تلاش برای معرفی هرگونه تغییر در ژنوم نسلهای بعدی» ممنوع اعلام شده است. همچنین، در پیمان سال ۱۹۹۷ یونسکو با عنوان «اعلامیهی جهانی ژنوم انسان و حقوق بشر» آمده: «ژنوم انسانها نمایانگر اتحاد بنیادین همهی اعضای خانوادهی انسان، شأن و تنوع نژادی اوست» و در بند ۲۴، دخالتهای پیش از تولد را «مغایر با شأن انسان» میداند.
اما تلاشهایی که این اواخر برای حمایت از این نوع تغییرات ژنتیکی شده است، نگرانیهایی را به همراه داشته. برای مثال، گزارشی که از سوی آکادمیهای علمی و پزشکی ایالات متحده در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، ویرایش ژنتیکی تولیدمثل انسان را در شرایط خاصی مجاز دانسته و این گفته است این شرایط خاص ممکن است در آینده تغییر کند. اما با وجود فشار شرکتهای چندملیتی و ناکافی بودن قوانین محدودکننده، چنان محدودیتهایی عملاً وجود نخواهند داشت. اگر روند ایجاد تغییر ژنتیکی جنین یا تخمک انسان شروع شود، جلوگیری از آن ممکن نخواهد بود.
در حالی که تغییر ژنتیکی جهت درمان بیماریهای سخت و مرگومیر انسانها مسألهی مهمی است، تلاش برای «بهسازی» نسلهای آینده کاری بسیار خطرناک خواهد بود. اگر به چنان راهی وارد شویم، علم دیگر چرغ راه و آزادبخش نخواهد بود بلکه به مجموعهای از مکانیزم برای عمیقتر کردن نابرابری بدل خواهد شد. و فراموش خواهیم کرد که «حقوق بشر» قرار بود برای همهی مردم و بر اساس انسانیت استوار باشد.
اقتباس از: OpenGlobalRights