کرونوس – برای مدتها تصور بر این بود که کودکان معصوم و از زنجیر رسمورسوم رها هستند و رفتارشان بیشتر بر حسب غریزه است تا عُرف.
اما تحقیقات جدید نشان میدهد مراقبت دیگران حتی کودکان دو ساله را تحت تأثیرات ژرفی قرار داده و کودکان رفتار خود را جهت بهتر کردن وجههی خود تغییر میدهند.
دانشمندان دانشگاه ایموری در جورجیا دریافتند هنگامی که کودکان نوپای دو ساله زیر نظر گرفته میشوند، از خود علائم خجالت و کمرویی نشان میدهند تا «چهرهی خود را سامان بدهند».
این تحقیق که در Development Psychology منتشر شده نشان میدهد که اضطراب اجتماعی بسیار زودتر از آنچه قبلاً تصور میشد در انسان پدیدار میشود.
فیلیپ روچت، استاد روانشناسی در دانشگاه ایموری که در رشد کودکان تخصص داشته و نویسندهی ارشد این تحقیق است میگوید: «حساس بودن ما نسبت به نگاه دیگران امری خصوصاً انسانی است. دقت ما برای ساماندهی چهره و آبرویمان برمیگردد به ترس از طرد شدن که یکی از موتورهای محرک اصلی درایت و ذهن انسانی است.»
عروج شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر نشان داده که حتی بزرگسالان شدیداً در مورد وجههی خود حساسیت دارند. انسانها وقتی پستهای توییتر یا فیسبوکشان به میزان کافی لایک نمیگیرد احساس شکست میکنند. در همین حین، اصطلاح «بدریختی اسنپچت» این روزها توسط روانشناسان به وفور استفاده میشود؛ پدیدهای که طی آن کاربران اسنپچت آنقدر به نسخههای دیجیتالی از خود وابستگی پیدا میکنند که خود واقعیت موجب افسردگی آنان میگردد.
دانشمندان برای بررسی نحوهی بروز اضطراب اجتماعی، با استفاده از رباتهای کنترلشونده از راه دور تعدادی آزمایش روی ۱۴۴ کودک ۱۴ و ۲۴ ماهه انجام دادند. در این آزمون، یکی از پژوهشگران به کودک یاد داد چطور میتواند با استفاده از دکمههای روی یک کنترل از راه دور با رباتی کار کند و سپس کودک را در حالی که با ربات بازی یا تظاهر به خواندن یک مجله میکرد مورد مشاهده قرار داد.
وقتی کودک زیر نظر بود، بیشتر از حالتی که کسی به او نگاه نمیکرد خجالتزده و خویشتندار میشد.
در آزمون دوم، محقق هنگام معرفی اسباببازی از دو نوع کنترل از راه دور استفاده کرد. وی در هنگام استفاده از یکی از کنترلها از جملهی «چهقدر خوب، چهقدر عالی!» و در هنگام استفاده از کنترل دیگر از جملهی «ای وای، نه، ای داد!» استفاده میکرد.
پژوهشگران دریافتند که وقتی کودک تحت نظر نیست بیشتر با آن کنترلی که جملهی منفی به آن نسبت داده شده بود استفاده کرده و هنگامی که تحت نظر است، از کنترلی که جملهی مثبت را تداعی میکرده استفاده میکند.
سرانجام در آزمون نهایی به کودکان اسباببازیای نشان داده شد که توسط دو پژوهشگر متفاوت به کار میافتاد. پژوهشگر اول از جملهی مثبتِ «آخ جون، اسباببازی راه افتاد» و پژوهشگر دوم با اخم از جملهی منفی «اَه، اسباببازی راه افتاد» استفاده کرد.
وقتی از کودک دعوت میشد بازی کند، او ترجیح میداد دکمهی اسباببازی را در حضور پژوهشگری که از جملهی مثبت استفاده کرده بود فشار دهد.
سارا ولنسیا، دانشجوی دکترا و یکی از نویسندگان این مقاله میگوید: «ما توانستیم نشان دهیم که کودکان ۲۴ ماهه نه تنها از قضاوت دیگران بر اعمالشان آگاهی دارند، بلکه رفتارشان را برای گرفتن واکنشهای مثبت تغییر میدهند.»
این رفتار، شبیه رفتار بچههای بزرگتر است که در حضور دیگران کار خوب و در عدم حضور دیگران کارهای بد را انجام میدهند. توجه ما به وجههمان در همهی انسانها وجود دارد. ما برای خرید لوازم آرایش و طراحی پول خرج میکنیم، از حرف زدن در حضور دیگران امتناع میکنیم و نظرمان را برای هماهنگ شدن با اجتماع تغییر میدهیم چون قضاوت دیگران برایمان مهم است.
این رفتار پیشتر در کودکان حدود ۴ ساله مشاهده شده بود، اما مطالعهی اخیر نشان میدهد این رفتار بسیار پیش از آنچه تصور میشد شکل میگیرد. گروه اکنون در حال برنامهریزی برای انجام تحقیقاتی مشابه بر روی کودکان ۱۲ ماهه است.
به نظر میرسه در این آزمایش تا حدی مصادره به مطلوب شکل گرفته و در حالی که عکس العمل کودکان به تشویق پیش از ۱۸ ماهگی هم تشخیص داده شده بود, میل کودکان به شنیدن لحنی که تشویق رو تداعی میکنه در این مقاله به نتیجه گیری پیچیده تری ختم میشه که ارتباط قدرتمندی با مقدماتش نداره. ضمن اینکه سندرمی در آمارگیری رایجه که میشه اسمش رو سندرم شیر و خط گذاشت. در جوامع آماری کوچک میزان خطا شدیدا بالاست و نتیجه گیری مبتنی بر اون رو ضعیف میکنه. تصور کنیم ۱۰ بار با سکه آبی شیر و خط کنیم و ۱۰ بار با سکه قرمز, به احتمال بسیار زیاد نتایج با علم ما بر عدد صحیح ۵۰ درصد و حتی با نتایج سکه دیگر منطبق یا مشابه نخواهند بود. در چنین تحقیقاتی هم معمولا گذشته از طراحی نشت پذیر آزمون, مشکل سندرم جامعه آماری کم هم پژوهش رو ضعیف تر میکنه.